کوچر بیرکار
کوچر بیرکار/فریدون درخشانی کرد ایرانی. فریدون درخشانی عاشق ریاضیات و کوچر بیرکار برندهٔ جایزهٔ فیلدز. فریدون درخشانیِ عاشق را ما فراری دادیم تا کوچر بیرکار بشود و جایزه بگیرد. اخلاقمداران او را مذمت کنند چرا وطنش را ترک کرده، چرا از گروه دانشگاه تهران جدا شده و پناهنده شده. او اما عاشق است. عاشق قفس را بر نمیتابد؛ قفسی که ما با قرائت منسوخِمان از دین و علم ساختهایم تا عاشقان علم را به روشهای «ِسِندِرماگی» [۱] مُثله کنیم تا مثل خودمان در قفس بجیکَند.
اخلاق، مرز، وطن، نظام، شرافت، ارزش، قداست، همه مفاهیمی بر ساختهاند تا انسانهای عاشق به کام برسند نه که مُثله شوند. همین اخلاق حکم میکند انسانی که عاشقِ علم است از قفسی که ما عالِم-لقبانِ بهشت-جو به نام علم و دین ساختهایم فرار بکند. انسان با انسانیتش انسان میشود نه با نفی انسانیت. مرزها برای حفظ انسانیت است نه برای حفظ منافع عدهای خاص. نمیتوان به نام انسانیت انسانها را در قفس نگاه داشت. انسانیت میطلبد که با تدبیر راه شکوفایی انسان را باز کنیم و اسباب آن را فراهم بکنیم نه اینکه انسانیت را، و ساحَتهای متنوع آن را، در نطفه خفه بکنیم، که نظام آموزشی ما این چنین میکند.
من از این خوشحال نیستم که کوچر بیرکار جایزهٔ فیلدز گرفت، نه این که خوشحال نیستم، خوش-حال نیستم! کوچر حتماً خوشحال شده پس انسانیت من هم حکم میکند که خوشحال باشم از خوشحالی او. اما ایرانی بودن من حکم میکند که دوباره به یاد آورم این بد-حالی تهوع-آورم را از این نظام علمی و آموزشی، که مثلاً پس از ۴۰ سال ستاد و شورای انقلاب فرهنگی داشتن، توانِ تحملِ عاشقانِ علم و پروراندن آنها را ندارد. بله کوچر بیرکار حالِ بدِ من را یادآوری میکند؛ باز هم به یادم میآورد چه ریاضیدانانی چه زحماتی کشیدند در این۴۰ سال تا درد این قفس خودساخته را برای بچههای عاشق ریاضی ما، مثل فریدون درخشانی، کم کنند تا توان پذیرش داشته باشند در نظامهای آموزش و حکمرانی موفق دنیا و تا شکوفا بشوند در آن نظامها، کوچر بیرکار بشوند. دستِ این انسانهای شریفِ عاشقِ ایران درد نکند. بینامانی که قدرشان در ایران شناخته نیست ولی کارشان با کاشتنِ گُل کارستان است. اینها مرز نمیشناسند و عاشق این مرز و بوم هستند. دلم به این بینامان خوش است.
* این متن در روزنامهٔ سازندگی، مورخ ۱۷/۵/۹۷ منتشر شده است.
۱. به نقل از همکاران دانشگاه تبریز، مفهومی که برای خرد کردن شخصیت تازهواردانی با شور و هیجان به کسوت دانشگاهی وارد میشوند به کار میرود تا «خرد» بشوند و شخصیتی جدید مانند بقیه از آنها ساخته شود.
خود شما کیا رو نتونستی تحمل کنی
شما خودت باید پاسخگو باشی نه طلب کار
جناب استاد منصوری عزیز
کوچر بیرکارهای زیادی در ایران داریم که یکی در فلان کارخانه و دیگری در فلان مدرسه و آن یکی در جایی دیگر در محیط کار می درخشند اما خفاشهای تاریک پسند که تحمل درخشش را ندارند بر سرشان می کوبند. شعار نیست، واقعیتیست که قبلا عرض کردم طی ربع قرن خدمتم “روزانه” دارم می بینم.
شخصا بخاطر حضور یک مدیر سجاده آب کش معارف خوانده، که فرق آمپر و ولت را هم نمی داند تاچه رسد به مدیریت، امسال از بهمن تصمیم گرفتم دیگر کار نکنم بلکه مثل بقیه ی همکاران که دیر آمده و زود هم می روند ، به روزمرگی بگذرانم تا دستکم اعصاب و شخصیتم خرد نشود. واقعا به او تبریک می گویم چون با وجود ناملایمات زیاد، و رتبه ی یک مسابقات علمی دانشجویی کشور، تابحال هیچکس نتوانسته بود مرا دلسرد کند چون توقع تشویق و احسنت نداشتم لذا در هر محیط علمی-آموزشی که رفتم با صرف وقت روزهای تعطیل، حتی صبح سحر رفتن سر کار و شب برگشتن و زدن از استراحت و از جیبم آزمایشگاه مجهز علوم و کارگاه مجهز فناوری با الگویی مدرن می ساختم صرفا چون عاشق علم و کار و آموختن بودم، مطلقا جزو وظایفم نبود. عشقی چنین عمیق را کشتن واقعا تبریک و جایزه دارد …
امیدوارم این چند سطر برای دیگر عاشقان هم عبرت باشد، همه بروند در رشته هایی از قبیل علوم انسانی و معارف مدارک ساده و کیلویی اخذ کنند و به هیچ اخلاقی هم پایبند نباشند. که در ایران امروز، کوچرهای بیرکار، کوچک های بیکار دیده خواهند شد
سلام دکتر موافقم
هیچ وسیله ای جای گچ و تخته را نمی گیرد.
سلام اقای دکتر ….خیلی وقته میخوام با شما استاد بزرگ ملاقات حضوری داشته باشم حس میکنم به کشفیاتی در فیزیک دست پیدا کردم که خیییلی انقلابی هستش دوست دارم کمکم کنید تا این یافته های علمی ام رو در مجلات معتبر چاپ کنم و ازتون میخوام در این تلاش منو یاری کنید مطالعاتم در زمینه ی گرانش هست منتظر پیامتون هستم ۰۹۰۱۷۸۲۹۲۰۲
سلام استاد ، آقای دکتر خدا قوت و ممنون هستم من موفق شدم از کلاس نسبیت خاص شما استفاده بسیار ببرم و باز هم سپاس
ضمنا در رساله کارشناسی ارشد – مخابرات سیستم در دانشگاه امام رضا (ع) کانال ارتباطی کوانتومی مشغول پژوهشم و نیاز به راهنمایی فراوان دارم. و باز هم سپاس استاد از اینکه خالصانه به مملکت ناب محمدی تابش می فرمایید.
من همیشه به افراد دانا توصیه کرده ام. اکنون نیز توصیه میکنم که مقاله بنام “ملازمه علم و دمکراسی” از لرد برتراند آرتور ویلیام راسل را بخوانند. بطور کامل آنجا ایشان توضیح داده اند چرا چنین است.